محمدپارسا جانمحمدپارسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

داستانهای پارسانامه (نی نی و ما)

سیزده ماهگی...تاسوعاعاشورا ...تاجگذاری ومرواریدهای پرنس پارسا...این روزهاکه میگذرد

1392/8/26 17:40
نویسنده : مامان مهدیه
234 بازدید
اشتراک گذاری

زندگی من

اول از همه سیزده ماهگیت پساپس مبارکماچهوراتشویق

این روزهایی که دارن به سرعت برق و باد میگذرن تبدیل شدی به یه پسر کوچولوی غرغرو که دایم از پاهای من اویزونی هیچ چیزی هم نمیتونه سرتو گرم کنه ...هیچ چیز...خنثیاینقدر هم دانا شدی که خیلی وقتا گولمون بزنی مثلا وقتی که یه چیزیو نمیخوای بخوری یادیگه سیر شدی انگشت اشارتو تکون میدی میگی داغ ...اووووخمنتظرابرو

منم که دیدم اینجوریاست رفتم یه کتاب گرفتم بنام کلیدهای ارتباط با کودک یکسالهمژهکتاب خوبیه برام خیلی چیزارو روشن کرد درباره یه سری از رفتارای توی ووروجکچشمکولی خب هنوز کامل نخوندم و بعضی وقتا هنوز کم طاقت میشم 

دیگه تقریبا همه کلمه هارو میتونی بگی سلامو میگی دلام ....دایی هم میگی و...قلبمنتها وقتی ما میگیم تکرار میکنی وجمله هاروهم گاهی وقتا میگیماچ

جنگها و عشقولانه هاتون با صدرا کماکان ادامه داره منتها صدرا خشنتر شده و دیروز از یه لحظه غفلت من استفاده کرد و ...استرس

دیگه اینکه صدرا و مامانش دیشب رفتن شمال خونه بابای مامانش دیشب هم اومدن ازت خداحافظی کنن که تو خونه بابای مامانت بودیشیطانوصدرا خورد توی ذوقشناراحت

صبح تاسوعارفتیم با مادرت مسجد زمانیلبخند وناهار هم خونه مادر بودیم که برای اولین بار با صدرا و مهدیس ازهم دل نمیکندید مژهووقتی اومدیم مهدیس گفت می اید؟ یعنی میرید؟قلب و میخواست باهامون بیاد و صدرا هم غر غر کرد و لی خب دیگه موندن جایز نبودنیشخندوباید میرفتیم خونه مامان جوناز خود راضی و رفتیم خونه بیطرف که بیش از یک قرنه مراسم دارن برای امام حسین و من اینجا رو با هیچ جا عوض نمیکنم برای روضه

 شب هم نرفتیم خونهشیطانو بابایی رو تنها گذاشتیمنیشخنداما صبح سرماخوردگی من بدتر شد ونشد بریم بیرون اما باز عصر رفتیم خونه بیطرف ودوتا هیئت اومد اما تو هاج و واج نگاشون میکردیتعجبو برخلاف مواقع دیگه سینه نمیزدی اینم بگم که برخلاف روز اول که اروم نشسته بودی واز ذخایر خوراکی مامان جونخوشمزه که اختصاصی شما بود فیض میبردی روز دوم همش غرزدی وما مجبور شدیم از جایی تکیه داده بودیم بریم اون وسط بشینیم که روبروش یه فضای باز داشت و میتونستی بری با بقیه بچه ها بازی کنی زبان

 وبدان و اگاه باش که مراسم عزا رو با کارات کمی تا قسمتی بهم ریخته بودی و توجهارو به خودت جلب و منو از روضه اومدن پشیمون آخو از این طرف به اون طرف ویلون و سیلونچشمخندهطوری که یه خانومی که کنارم نشسته بود میگفت زبونشو تو و بیرون میکنه و ادادر میاره ادم نمیتونه جلوی خودشو بگیرهخجالتخجالت بهت میگفتم بیا سرتو میبردی بالا یعنی که نهآخ با یه دختربچه هم دوست شده بودی از خوت چند ماهی بزرگتر بود هی میومد بغلت میکرد یه ذکر شمار تو جیبش بود میداد به تودو دقیقه نشده پس میگرفت توهم بطری ابتو هی میدادی و پس میگرفتی خلاصه که حسابی خوش گذشت بهتمنتظر وماهم... ساکت

وامایه خبر بد.....ناراحتدوباره حشرات موذی و نفرت انگیز که حتی گفتن اسمشون حالمو بهم میزنه توی خونمون دیدیم و سمپاشیو...گریهگریهاگه دیگه بازم دیدیمشون میریم یکیو میاریم تو دیوار پمپ بذاره بهمن پارسال تا اردیبهشت درگیرشون بودیم اما فایده نداشتناراحت  حالا ایشالا که ایندفعه نابود میشنناراحت

قد و بالای تو رعنارو بنازمبغل

 

حسن ختام این پست هم:اوه

چندعکس از پرنس پارسا ماچ

عکس بالا رو خیلی دوست دارم قلب 6تا مرواریدت معلومه اول پایینی سمت چپ دراومد بعد راستی قربون هردوتاشون که تا به تا موندن یکی قدش کوتاه ترهقهقههماچسوم دندون جلویی سمت راست بودو بعد جلویی سمت چپ فدای فاصله بین دندونای درشت جلوییتلبخند ونیشهاتم همزمان نه ابان اومدن بیرون منتها هنوز تلاششون ادامه داره وکامل نیومدن بیرونزبان 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
26 آبان 92 13:40
دندوناتوموش نخوره جیگرطلا..بوس بوس
مامان امیررضا
29 آبان 92 10:59
خوشجل پسر سیزده ماهگیت مبارک.... عزاداریهاتم قبول.....هر چی میگذه....روز به روز بر شیطنت شما پسرهای ناز افزوده میشه....خدا به مامانا صبر بده....
مامان فاطمه
29 آبان 92 22:39
مامانی عزاداریتون قبول باشه.ایشالله علی اصغر نگه دارت باشه خاله.
مامان امین
30 آبان 92 12:53
پارسا جون قربونت برم که حشرات بد اینکارو باهات کردن. اگه ببنمشون خودم میکسمسون خاله. بوووووووووووس
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
30 آبان 92 14:38
سلام دوست جونم چطوری؟ دردونه من چطوره؟ گلم ی کلوب تو نینی سایت داریم مخصوص مامانای نینی وبلاگی... خوشحال میشم بیای... این آدرسشه http://www.ninisite.com/clubs/detail.asp?clubID=25719 تازه راه افتاده... اگر دوست داشتی اسمت رو تو نینی سایت بگو تا برات دعوتنامه بفرستم