محمدپارسا جانمحمدپارسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

داستانهای پارسانامه (نی نی و ما)

14 ماهگیت مبارک و....

1392/9/19 22:57
نویسنده : مامان مهدیه
257 بازدید
اشتراک گذاری

عسلمماچ 

 

اول ازهمه تولد 14 ماهگیت مبارک تشویقهوراماچقلب

اینروزها که میگذره هرروز شاهد بزرگتر شدنت هستیم ازهمه لحاظ فکری رفتاری زبانی و یه سری از خصوصیاتت داره برامون اشکار میشه مثلا اینکه فهمیدیم بایه پسر کوچولوی تودارو فوق العاده لجباز طرفیم که سر نترسی داره قلبو دوست داره همه چیزو تجربه کنهخیال باطلچه اون کار خطرناک باشه چه نباشهاوه مثل راه رفتن روی مبلهاو...


واینم بگم که زبان دندان مو گوش بینی و دست رامیشناسی و بجز زبان و دندان بقیشو ادا میکنیمژهیویه چیزم که مخوای بگی دستتو بردار یا دست نزن میگی دست... کلمه در رو هم میگی

خوردنی هایی که عاشقشونی عبارتند از نان قند پولکی چایی زیتون و ازهمه مهمتر حاجی بادوم و انار

چشمک

یه سری کاراهم هست که هم عملو انجام میدی هم عکس العملخندهمثلا اول یه جیغ میزنییولبعد میگی هیسسس ساکتو انگشتتو میذاری روی بینی یا دهنت یایه جایی همون اطرافزبانیا مثلا یکیو موهاشو میکشی یا چنگ میزنی بعد میگی ناااا..نااا...نااا  و نازش میکنیهیپنوتیزم  و بعددوباره روزازنو روزی ازنوابرو

وقتی هم که خرابکاری میکنی میگی بیف بیف یعنی پیفخنثیوقتی میگیم جوجه چی میگه میگی جیک جیکبغلو هاپوچی میگه روهم میگی هاپ هاپ منتهافقط لب خوانی صدا نداریم فقط تصویرهقهقهه

کلاغ پر رو هم خیلی وقته انجام میدی ونکته قابل ذکر اینه که وقتی میگیم پارسا...دیگه نمیگی پر یعنی که میفهمی پارسا پرنداره و سرسری میکنی به نشانه نفی از خود راضی

ویه اتفاقی که چند شب پیش افتاد ومنو حسابی برد توی فکرعینک

حمله به دوربین

ماجراش ازین قراربود که خیلی خسته بودم و میخواستم زورکی بخوابونمت و بخوابمخمیازهشماهم پرانرژیماچ قصد خوابیدن نداشتی منم رفتم یه عروسک اوردم تا شاید فرجی بشه و حسادت نداشتت بیاد سراغت و حاضربشی بیای لالاکنی ولی منکه عروسکو لالاییش میکردم میفهمیدی بازیه و قهقهه میزدیقلبو اینقدر شیطونی کردی که صبرم تموم شد وبرای اینکه دعوات نکنم سرمو گذاشتم روی زانوهام تا یکمی اروم بشم یکم که گذشت دیدم صدات نمیاد سرمو بلند کردم دیدم غمگین نشستی وسط اتاق وانگشتتو داری میکشی روی قالیبغلخلاصه که اومدم فوری فضارو عوض کردم و باهات بازی کردم و بردمت پیش بقیه ولی واقعا دست کمت گرفته بودم و فکر نمیکردم تا این حد فهمیده باشی پسرکمقلبباید خیلی بیشتر از اینها مواظب رفتارامون باشیم شنیده بودم از ده ماهگی همه خاطرات کودک توی ذهنش ثبت میشن وروی رفتارهاش تاثیر میذارن ولی الان بیشتر این موضوعو درک میکنملبخند 

 

 

 

محو تماشای عموپورنگ البته برای چند دقیقه بعد دوباره راه افتادی

پارسای عشق لپ تاپ درشو بلدی بازو بسته کنی و دکمه هارو میزنی بعدشم یکم با موس کار میکنییول

وقتی خوابت میگیرهخمیازه

 

عکسهای زیرهم عکسهای روزتولد 14ماهگیتهماچ 

 

 

 

توعکس بالا یه لحظه ازت غافل شدم یواشکی رفتی سر لپ تاپ وقتی مچتومیگیریم برمیگردی اینطوری نگامون میکنیمژه

 

 

 

درحال خوردن نون و پنیرو فلفل دلمه اینیشخند

 

ساکت

 

 

 

 

قلبقلبقلب

 

 

 

اولین باری که تسبیح انداختی گردنتخندهماچ

عکس پایین مال بعد ازروز 14ماهگیته

  

بعدا نوشت: کلمه لولو و گل روهم میگی

بعدا نوشت دو :امشب برای اولین بار پشت تلفن برام الو الو گفتی و باهام حرف زدیمژه(رفته بودم خونه رو تمیز کنم از سم و...)و تو خونه مامان جون بودی

بعدانوشت 3:دیگه کم کم داریم بارو بندیل میبندیم بریم خونه خودمونقلباینروزهاهم روزهای خیلی خوب و بیادموندنی بودن که سپری شدنخیال باطلقلب

بعدا نوشت:دوست و همکارپدرجون (آقای جعفری)که باهاشون رفت وامد خونگی داشتیم حالش اصلا خوب نیست خواهشا هرکی این متنو میخونه براش دعا کنه ناراحت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان فاطمه
23 آذر 92 19:28
عزیز دلم....14 ماهگیت مبارکهآفرین به پسملی که انقده کار بلده و انقده مامانی رو اذیت میکنهعزیزم وقت مچگیری خیلی با نمک شدی.مامانی به ما سر بزن
مامان مهدیه
پاسخ
همه تو کف کارای این اتیش پاره موندن خیییلی شیطونه خیییلی رسما کچلم کردهبابت تبریک هم ممنون
مامان امیررضا
23 آذر 92 19:55
سلام محمد پارسای عزیز و مامان گلش... مبارکه......مبارکه.....تولد چهارده ماهگی پسری مبارکه عجب کارایی یاد گرفته..... پسری هر روز بزرگ بزرگتر میشی..... قیافت تو عکسی که داشتی یواشکی به لب تاپ دست میزدی خیلی خنده دار شده.....مخصوصا اون خنده روی لبت خونه نبودن دلیلی شده برا دیرتر اومدن.... فعلا مورد قبوله.....ایشالله به زودی برین خونتون تا زود بیاین و عکس های پسملی رو بذاری و ما رو اینقده منتظر نذاری...
مامان مهدیه
پاسخ
خاله جون دیراومدنمون بخاطر شیطونیهای بیحدو حصر شازدست وگرنه که دلمون حیلی براتون تنگ میشه
مهدیه مامان امین
29 آذر 92 12:30
وروجک شیطون بلا 14 ماهگیت مباررررررکهمیشه زنده باشی گل پسر فهمیده.
مامان مهدیه
پاسخ
مرسی خاله جووون
مامان امیررضا
29 آذر 92 13:39
روی گل شما به سرخی انار ، شب شما به شیرینی هندوانه ، خندتون مانند پسته و عمرتون به بلندی یلدا . شب یلدا مبارک . . .
مامان مهدیه
پاسخ
ممنون خاله جونی یلدای شماهم مبارک