15ماهگیت بایه عالمه تاخیرمبارک ...جدی؟
عشقولی فینگیلی من
درروزهایی که نتونستم بیام اینجا و برات بنویسم زندگیمون وارد یه مسیر جدید شد
برای اینروزایی که درپیشند خودمو اماده کردم خیلی دراین موارد فکرکردم
اینقدر دیر اومدم که نمیدونم از کجا شروع کنم و چی بگم
اول بذار بگم تولد 15 ماهگیت بعد از این همه پایین و بالا توی زندگیمون مبارک
دیگه داریم به 16 ماهگیت نزدیک میشیم و من هنوز اندر خم یه کوچه ام
حالا بذار برات بگم از شیطونیای جدیدت گلماولیش اینکه از وقتی اومدیم خونه پدرجون دیگه پدرجونت یه خواب مستمر نداشته
تا پدرجون خوابش میبره تو شیرجه میزنی روش
یه نفر هم هست که به شدت دوستش داری ووقتی هست که مدام صداش میزنی وقتیم که نیست بازم دنبالش میگردی و اون کسی نیست جز داااااا....یا به عبارتی همون داییتو وقتی داییتو میبینی 5 دقیقه یکبار میگی دااااا و داییتم میگه جوووون و این ماجرا اینقدر تکرار میشه که تودیگه خودت میگی دووووون یعنی جوووون
یه کلمه دیگه ایم که میگی و من وقتی میگی دلم برات غش میره اینه که میگی جدیییی؟ومن کیف میکنم از بس قشنگ میگی
از کلمه های دیگه ای که باهاش دلبری میکنی اینه که میگی ددر(DODOR)یعنی دکتر
عاشق بن بن بنتی منتها هنوز توی سه کلمه اول موندیمچون تو کلمه های اب گل و مو که اولین کلماتند بلدی ولی حاضر نمیشی وقتی ازت میپرسم جواب بدیفقط میخوای بشینی بذاری جلوت و بررسیشون کنی
یه سررسید هم دادم دستت و توش برات بعضی جاهاش نقاشی کشیدم و تو عاشق این دفتریاینقدر برای ادمکایی که برات کشیدم ذوق میکنی و باهاشون حرف میزنی و میخندی که نگووو
به اقا هم میگی آآبه سیب میگی بیب
اره و نه رو هم میگی و وقتی تعجب میکنی میگی ا با کسره
یه چیز باحال دیگه هم اینکه امروز مادرجون من ( مامان مامانم )اومده بودن خونمون ویه چیزایی پیش میومد که میخندیدیم بعد تو هم مثل همیشه که بقیه حرف میزنن تو هم شروع میکنی به زبون خودت حرف میزنی حرف میزدی و میخندیدی که یهو یه اتفاق جالبی افتادمتوجه شدیم حالت خنده هات مثل همیشه نیستبعد که دقت کردیم دیدیم داری سعی میکنی مثل مادرجون من بخندی
راستی دیگه هروقت میگیم بوسمون کن بوسمون میکنی مگر اینکه قصد ازار دادنمونو داشته باشی
که در این زمینه هیچکس حریفت نیست
و به جرات میتونم بگم بزرگترین شادیهای اینروزام یکی همین بوس کردناته و دیگری هم جدی گفتنت
راستی لا اله الا اله و صلوات رو هم دست و پا شکسته میگی صدای هاپو و پیشی و جوجه روهم میگی اسماشونم بلدی
و با گوشی و کامپیوترو لپ تاپ هم تا حدی بلدی کار کنی و ضبط صداشو گاهی وقتا پیدا میکنی و میاری
از کارای دیگه این مدت هم اینکه دیروز برات رفتیم مداد رنگی خریدیم و چهار تا بازی بنام هوش چین برج قورباغه و دوتاجور چین اهنرباییکه ما هیچ جای این جورچین اهنربا ندیدیم
و در اخر ازهمه دوستام معذرت میخوام که نشده سربزنم بهشون واقعا نشده
عکساتم برخلاف میلم باشه برای پست بعد