محمدپارسا جانمحمدپارسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

داستانهای پارسانامه (نی نی و ما)

اولینها... لالایی و ...

1392/11/11 18:58
نویسنده : مامان مهدیه
321 بازدید
اشتراک گذاری

نازنینمقلب

بالاخره وقت شد بیام عکساتو بذارم بعد هم تابشه به دوستامون سرمیزنمماچ

 

عزیزدل مامانی این ماه یه اتفاقایی افتاد که باعث شد اولینهای این ماهت رقم بخوره

یکیش اومدن برف درست و حسابی بود که 13 دی رفتیم اولین برف بازی عمرت

اینم عکسای اونروزخیال باطل

 
  

 

دوتا اسکیموی کوچولو توی عکسای زیر دیده میشنماچ 

 

چایی تواین هوا آی میچسبه 

 

بفرما چایی داداش

 

عکس زیر نمایی از حیاط برفیمونخنثی

 

عکسای زیر عکسای اولین باری که حوله پالتویی پوشیدی

دوست داری با چی بخورمت خوشمززه من 

عاشق سینه چاکتم نفسم

دمپاییهاش نپوشیده برات کوچیک شده بود

عکسهای زیر هم خالی از لطف نیست دیدنش

  

توی عکس بالا داری فلشو ازپشت دستگاه برمیداریمنتظر این میزارو گذاشتیم که مثلا اون پشتو نابود نکنی

توی عکس زیر هم هردو مشغول کارید البته هیچوقت اینکارو تاالان نکردی فقط همین یه بار بود

 

 

 

 

 

 

 

اولین نقاشی روی دست که با مهارت فراوانی کشیده شدهیول

اولین مدادرنگی

 

 

 

توضیح دو عکس بالایی:چند شب پیش نون و ماست قازی کردم بخورم ازم گرفتی یعنی اولین بار بود که قازی دادم دستت و گاز زدی خوردی

عکس بالا هم وقتیه که مادرجونم اومدن خونمون ببین چه مودب نشستی از لحظات نادره این لحظه

 

 

 

 

 

اینم یکی از بازیهایی که چند شب پیش برات خریدیم(عکس بالا)

فسقلم اینم بگم که تازگیها برامون لالایی میخونی به این صورت که میگی لالا لالا لالا با حالتهای مختلف 

خودت بالش میاری میذاری زیر سرت واسه خودت لالایی میخونی وقتی سرمو میذارم روی پات برام لالایی میخونی و ...

کلمه های دیگه که میگی دوچی که میگی دوجیمژه

حمام که میگی ممامقلب

خاله که میگی آله قلب

ضمنا بذار برات بگم الان داری چیکار میکنی

 هرچی لباس داشتی اوردی در اقصی نقاط هال پخش کردی وقتیم میبینی کسی بهت محل نمیذاره به خاطر کار بدت خودت خودتو تحویل میگیری و برا خودت دست میزنی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان فاطمه
12 بهمن 92 17:30
ای جونم که رفتی برف بازی خاله جونی خوش گذشت؟حولشو ببین چه ناز میشه گل پسری با این حوله خواهری قضیه این مسیر جدید و این حرفا چیه؟هی میگی ما رو کنجکاو می کنی مجبور میشیم ازت بپرسیم
مامان مهدیه
پاسخ
اونوقتی که با تیوپ اومدیم پایین اره ولی حاضر نشدم پامو توی برفا بذارم خاله جون جزو اسراره خاله بموقعش اگه حل نشد میگمفعلا امادگی گفتنشو ندارم
مامان امیررضا
16 بهمن 92 17:41
سلام به به برف بازی.....مثل اینکه برف بازی به این جینگیلی خیلی خوش میگدره....... حولشو.......من هنوز برا امیررضا نپوشیدمش........ واااااااااای خوردنی شده تو عکس دومی با حوله............... شیطون خاله............چی کار داری میکنی.......خونه رو جا به جا میکنی........ الهی اولین نقاشی پسری رو................ مامانیش با کمال پوزش این نون و ماست و قازی چیه میشود آیا برا ما هم توضیح دهید فدا مظلوم شدن چند دقیقه ای پسری بشم...... گوشی بازی هاشو..........بچه های پیشرفته این دوره و زمونه هستن دیگه.......دیگه با غیر تاچ کار نمیکنن.... این بازی هوشی رو من چند ماه پیش برا امیررضا یاد گرفتم خیلی خوبه.......برا امیررضا کارت هم گرفتم الان کلی حیوانات رو یاد گرفته
مامان مهدیه
پاسخ
روی نون ماست میزنیم یا پنیر یا هر ماده غذایی دیگه ای و میپیچیم به این میگیم قازی دیگه چه بازی هایی برای امیررضا جونی خریدی که دوست داشته خاله جون؟
الناز مامان مهیار
18 بهمن 92 12:26
سلام مامانی پارسا خدا این خوشتیپ نلز رو براتون نگاه داره خوشحال میشم باهم تبادل لینک داشته باشیم به وب ماهم سربزنید
مامان مهدیه
پاسخ
ممنون خاله جون ماهم لینکتون میکنیم ومیایم پیشتون
مریم (مامان ارمیا )
23 اسفند 92 17:00
قربونت برم شیطونک ، حوله تنپوشتم خیلی بهت میاد خاله جوون مبارکه
مامان مهدیه
پاسخ
مرسیی خاله جوونی عزیزم لطف داری