محمدپارسا جانمحمدپارسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

داستانهای پارسانامه (نی نی و ما)

پارسای تبدار من

1392/4/26 23:41
نویسنده : مامان مهدیه
159 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز مامان از دیروز که برای سحری بیدار شدیم دیدم مثل تنور داغی تاهمین امشب هم با استامینوفن و پاشویه یکم پایین اومده

همین یکم وقت پیش مثلا داشتیم پاشویت میکردیم

پاهاتو چلپ چلپ محکم میکوبیدی توی اب و دستتو میبردی  توی اب بعد میمالیدی به لباتمتفکر

یعنی بیمار هم بیمارهای قدیمیول

منم که یه مامان خسته بودم  دیگه الان شب هم خواب ندارمناراحت

دیشب تا 3 بیدار بودم امشب هم خدا داند

الانم  داری با مامان جون و باباجونت کشتی میگیری

کاش زودی خوب بشی مامانی

امروز خیلی غر زدی و نالیدی

زود خوب شو که طاقت ناراحتی و بیحالیتو ندارم

الانم هر چی اب بود ریختی روی لباستآخابله 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان امیر رضا
2 مرداد 92 9:42
خدا بد نده آقا پارسا........مواظب خودت باش تا زود زود خوب شی تا مامانی کمتر خسته شه..