محمدپارسا جانمحمدپارسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

داستانهای پارسانامه (نی نی و ما)

پنج ماهگیت مبارک دلبر مامان

1391/12/17 11:52
نویسنده : مامان مهدیه
167 بازدید
اشتراک گذاری

بلههههههههه

پنج ماه ازون موقعی که لحظه ها رو میشمردم برای دیدنت گذشتخیال باطل

خیلی زود وخیلی شیرین

پر از تغییر و پر از دگرگونی

هنوز باورم نمیشه که اینقدر زمان گذشته

هنوز نمیتونی سینه خیز بری ولی ازونجایی که خیلی علاقمندی به رفتن همینطوری که صاف خوابیدی حرکت میکنی (کمر خیز)نیشخند

صبح بردیمت بهداشت وزن:8200kg     قدت اما فقط نیم سانت رشد داشتی شدی 66

از احوالات اینروزها هم اگه بخوام برات بگم اینه که شبا انرژیت چند برابر میشه

مخصوصا وقتی که خاموشی زده میشه برای خواب اواز میخونی غلت میزنی و......وذوق میکنی

چه چیز این تاریکی برات جالبه خدا داندمتفکر

مامان بابایی میگفت شاید چون شب بدنیا اومدی تاریکیو دوست داری

راستی گاهی اوقات بابا میگی و یه بارم گفتی مامااما نامفهومه

و برای چند دقیقه بدون کمک و تکیه میتونی بشینیتشویق

این لحظه:اوردمت توی دفتر بیمه خودمون

خودمم از دفتر بیمه جدیدمون دارم وبتو اپ میکنم یاد 15مهر بخیرخیال باطلکه هنوز توی دل مامانی بودی اول رفتیم سونو و اون صورت قشنگتو توی سونو دیدم و بعدشم رفتیم برای مصاحبه همین بیمه جدید کی فکرشو میکردم دوروز بعدش قراره تو بیایقلبقلب

تو ازونایی هستی که از توی دل مامانت کارمند بیمه شدیااز خود راضیماچ

بزودی با خاطره بدنیا اومدنت میامچشمک

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)