♣ شیرین عسل مامانش 26 ماهه شد ♣
اول عکساتو میذارم ببین که بعدش بریم ادامه مطلب:
کیک تولد 25 ماهگی و... که بعدشم رفتیم خونه خاله من...
اینم خونه خالم که محمد حسین هم اونجا بود و اول بهمن قراره 3 تا بشید
پسملی که خودشو زده به خواب و مامانش میخندونتش
عاشق اویز تختت شدی
تازه از حمام اورده بودمت توی این عکس
دمپاییهای جدیدت قبلیا کوچیک شدن ... اونوقتی که عکس اونا رو گذاشتم برات بزرگ بودنچقدر زود زمان میگذره
وقتی از یه کاری منعت میکنم اینجوری مثل عکس بالا میخندی ذوق میکنی و اون کارو انجام میدی
بعدشم اینجوری شروع میکنی به حرف زدن و دلبری
ژست مخصوص یه اقا پسر مخصوص
عکس بالا مال وقتیه که میترسی این شکلی میشی
اسباب بازی جدیدت در یخچال
مچتو گرفتم درحال برداشتن شکلات گرفتی طرف من که یعنی واسه تو برداشتم
اومدم دیدم دریلو برداشتی بعدم پیش از عکس العمل من اخم میکنی بهم چه کنم با تو
همیشه هم بعد اخم ابروهاتو میبری بالا که یعنی اخماتو وا کردی
این عکسای کتاب خوندنت هم جریان داره اگه اونی که میخواستم شد میام میگم وگرنه که هیچی
توضیحات در ادامه مطلب