18 ماهه شدی ...علاقمندیهای بزرگ مرد کوچولوی من....نی نی کوچولو رویت میشود
فسقلک من
اینروزهامون همش پر بود و دیگه وقتی نمونده بود که بیام و برات بنویسم الانم که دارم برات مینویسم خوابیدی اخماتو کشیدی توی هم اومدی گفتی لالا و من خوابوندمتانگار اون دورانی که موقع خواب زمین و زمانو بهم میدوختی به سر اومده خودت اقاوار میای پیشم که بخوابونمت اقا کوچولوی خوشگل من اینروزا یه چیزای جدیدی وارد برنامه روزانمون شده یکی مسواککه خیلی علاقمندی و خودت مسواک میزنی تحت نظر من و دیگری اینکه شبا قبل خواب برات کتاب میخونمبه کتاب میگی دتاب وهرموقع عشقت کشید بهم میفهمونی تابرات بخونم اون اوایل کتاباتو میچیدی دورت و از توش انتخاب میکردی اما کم کم کار به پرت کردن و پاره کردن و... کشید و تحریم شدییه بازی هست به اسم برج هانوی این بازیوهم خیلی دوست داری یعنی اصل بایو که نه ولی مهره هارو میندازی سرجاش یه ببعی هم داری که طبل میزنه و خودت کوکش میکنی و نمیدونم از این اقای ببعی یاد گرفتی با قاشق روی ظرف ها بکوبی یا نه خودت یاد گرفتی امدوز داشتم برنج پاک میکردم توپ برج قورباغت رو اوردی به من میگی بچرخون منتها خبر نداشتی مامانت زرنگتر از خودتهتوپ رو چرخوندم ولی حواسم به برنجها هم بود و سربزنگاه مچتو گرفتم ولی خب گذاشتم یکمی هم برنج پاک کنی که فکر نکنی خبریه خیلی هم استقبال کردی ...اینم بهت بگم که تقریبا رنگهارو میشناسی و رنگ ابی رو خیلی دوست داریو خیلی وقتا یه چیز ابی رنگ که میبینی میگی ابی
دیگه اینکه میری روی ترازوخودتو وزن میکنی میگیم چند کیلویی؟میگی دازده(دوازده)میگیم جند سالته میگی:دوباانگشتاتم یه چیزی تو مایه های دو نشون میدی
توی شماره گرفتن هم ماهرشدی میری شماره هارو میزنی بعد دکمه بلندگورو میزی شماره هایی که میگیری هم 99درصدش درست نیست در نتیجه یه خانومی میگه شماره موجود نمیباشدوقتی خانومه شروع کرد به حرف زدن دکمه ای که مربوط به اهنگاست میزنی دیگه هم اهنگت جور شده هم خوانندت خودت هم شروع میکنی به دست زدن که گروهتون تکمیل شه و ما هرروز از اهنگای گروهتون لذت میبریم
خیلی هم عاشق حیوونایی و کنجکاو...به مورچه میگی دوجه ...به پشه میگی بشه و تا پشه مبینی میگی بووو(برو) گنجشک فاخته کلاغ و گربه و سوسک رو هم میشناسی و یه بار که رفته بودیم پارک برای یه گربه غذا پرت میکردی و اونم میخورداز اسم هندونه هم خوشت میاد و هریه بار به یه اسمی صدا میزنی اوایل که هندونه رو میدیدی برات عجیب غریب بود و نمیخوردی ولی الان دیگه خوشت میادکلمه ها رو همرومیگی هرکدوم که یادم بیاد برات مینویسم و اینکه تعداد جمله های دو کلمه ایت بیشتر شده ...به جای واکسن 18 ماهگیت هم سه گانه زدی و بجز یه بار که یه کوچولو تب کردی ماهیچ نفهمیدیم از واکسن زدنت البته اونجا خیلی گریه کردیهاولی بعدش خوب بودیفدات بششم مندیگه راحت شدیم تا شش سالگی اینم بد نیست بدونی که وقتی بریمت واکسن بزنی فهمیده بودی یه جای خطرناکیهو از بغل من جدا نمیشدی
یه چیزیم که خیلی خوشحالم کرد و بوس بارونت کردم حسابی این بود که رفته بودیم یه جایی من حواسم به حرفای دیگران گفتی مامانگات کردم گفتی جش جش دو ابوو(چشم چشم دو ابرو)که یعنی برات بخونم ودستتو گذاشتی روی چشمام اخه اسم هر قسمتو که میگم دستمو میذارم روی همون قسمت صورت
دکتر هم که رفته بودیم یه نی نی اومد اروم دستتو گذاشتی روی پام گفتی ماما ...نی نی ومن احساس کردم که واقعا بزرگ شدی و اینکه گوشت بعد چند ماه هنوز عفونت داره دکتر برات نوار گوش نوشته شنبه رفتیم برات انجامش بدیم بسکه گریه کردی دکتر گفت نمیشه بخوابونش خوابوندمت دوباره تا رفتیم توی اتاق دکتر چشماتو باز کردی و ماهمخلاصه که دکتر گفت یه روز حسابی خستت کنیم دیفن هیدرامین بهت بدیم و بخوامونیمت و ببریمت اونجاولی تویی که من میبینم سه روزم که نخوابی توی مطب این دکتره بیدار میشی
اسم یه سری کتابات می می نی هست هروقت میارم برات بخونم میگی می نی
یه چیز دیگه که خیلی دوست داری انیمیشن بارون میاد جرجر هست یهنی تنها انیمیشنیه که اروم میشینی تااخرشو میبینی
واما...
نی نی ای که منتظرش بودیم به دنیا اومد نی نی خاله الهام
اسمشم محمد حسین اول اردیبهشت به دنیا اومد
خب اینم عکسای تو در این مدت و بعدشم عکسای محمد حسین
این عکس اولین مسواکت
عکس بالا داری اماده میشی برای ددر
وعکس محمد حسین
عکس پایین هم شما ومحمد حسین (خیلی باهاش مهربونی و ذوقشو میکنی)