محمدپارسا جانمحمدپارسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

داستانهای پارسانامه (نی نی و ما)

18 ماهه شدی ...علاقمندیهای بزرگ مرد کوچولوی من....نی نی کوچولو رویت میشود

1393/2/15 1:23
نویسنده : مامان مهدیه
292 بازدید
اشتراک گذاری

فسقلک منقلب

اینروزهامون همش پر بود و دیگه وقتی نمونده بود که بیام و برات بنویسم خیال باطلالانم که دارم برات مینویسم خوابیدی اخماتو کشیدی توی هم اومدی گفتی لالا و من خوابوندمتماچانگار اون دورانی که موقع خواب زمین و زمانو بهم میدوختی به سر اومده خودت اقاوار میای پیشم که بخوابونمت مژهاقا کوچولوی خوشگل من اینروزا یه چیزای جدیدی وارد برنامه روزانمون شده یکی مسواکهوراکه خیلی علاقمندی و خودت مسواک میزنی تحت نظر من لبخندو دیگری اینکه شبا قبل خواب برات کتاب میخونماز خود راضیهورابه کتاب میگی دتاب وهرموقع عشقت کشید بهم میفهمونی تابرات بخونم اون اوایل کتاباتو میچیدی دورت و از توش انتخاب میکردی اما کم کم کار به پرت کردن و پاره کردن و...استرس کشید و تحریم شدینیشخندیه بازی هست به اسم برج هانوی این بازیوهم  خیلی دوست داری یعنی اصل بایو که نه ولی مهره هارو میندازی سرجاش یه ببعی هم داری که طبل میزنه و خودت کوکش میکنی و نمیدونم از این اقای ببعی یاد گرفتی با قاشق روی ظرف ها بکوبی یا نه خودت یاد گرفتی امدوز داشتم برنج پاک میکردم توپ برج قورباغت رو اوردی به من میگی بچرخون منتها خبر نداشتی مامانت زرنگتر از خودتهنیشخندتوپ رو چرخوندم ولی حواسم به برنجها هم بود و سربزنگاه مچتو گرفتماز خود راضی ولی خب گذاشتم یکمی هم برنج پاک کنی که فکر نکنی خبریهعینک خیلی هم استقبال کردی ...اینم بهت بگم که تقریبا رنگهارو میشناسی و رنگ ابی رو خیلی دوست داریمحبتو خیلی وقتا یه چیز ابی رنگ که میبینی میگی ابیزیبا

دیگه اینکه میری روی ترازوخودتو وزن میکنی میگیم چند کیلویی؟میگی دازده(دوازده)قه قههمیگیم جند سالته میگی:دوباانگشتاتم یه چیزی تو مایه های دو نشون میدیبغل

توی شماره گرفتن هم ماهرشدی میری شماره هارو میزنی بعد دکمه بلندگورو میزی شماره هایی که میگیری هم 99درصدش درست نیست در نتیجه یه خانومی میگه شماره موجود نمیباشدوقتی خانومه شروع کرد به حرف زدن دکمه ای که مربوط به اهنگاست میزنیدرسخوان دیگه هم اهنگت جور شده هم خوانندت خودت هم شروع میکنی به دست زدن که گروهتون تکمیل شه و ما هرروز از اهنگای گروهتون لذت میبریمشاکیگریه

 خیلی هم عاشق حیوونایی و کنجکاو...به مورچه میگی دوجه ...به پشه میگی بشه و تا پشه مبینی میگی بووو(برو) گنجشک فاخته کلاغ و گربه و سوسک سبزرو هم  میشناسی و یه بار که رفته بودیم پارک برای  یه گربه غذا پرت میکردی و اونم میخوردلبخنداز اسم هندونه هم خوشت میاد و هریه بار به یه اسمی صدا میزنی اوایل که هندونه رو میدیدی برات عجیب غریب بود خندهو نمیخوردی ولی الان دیگه خوشت میادقلبکلمه ها رو همرومیگی هرکدوم که یادم بیاد برات مینویسم و اینکه تعداد جمله های دو کلمه ایت بیشتر شده ...به جای واکسن 18 ماهگیت هم سه گانه زدی و بجز یه بار که یه کوچولو تب کردی ماهیچ نفهمیدیم از واکسن زدنت البته اونجا خیلی گریه کردیهاناراحتولی بعدش خوب بودیزبانفدات بششم منقلبدیگه راحت شدیم تا شش سالگی اینم بد نیست بدونی که وقتی بریمت واکسن بزنی فهمیده بودی یه جای خطرناکیهابروو از بغل من جدا نمیشدیبغل

یه چیزیم که خیلی خوشحالم کرد و بوس بارونت کردم حسابیبغلبوس این بود که رفته بودیم یه جایی من حواسم به حرفای دیگران گفتی مامانگات کردم گفتی جش جش دو ابوو(چشم چشم دو ابرو)که یعنی برات بخونم ودستتو گذاشتی روی چشمام اخه اسم هر قسمتو که میگم دستمو میذارم روی همون قسمت صورت

دکتر هم که رفته بودیم یه نی نی اومد اروم دستتو گذاشتی روی پام گفتی ماما ...نی نی ومن احساس کردم که واقعا بزرگ شدی و اینکه گوشت بعد چند ماه هنوز عفونت داره دکتر برات نوار گوش نوشته شنبه رفتیم برات انجامش بدیم بسکه گریه کردی دکتر گفت نمیشه بخوابونش خوابوندمت دوباره تا رفتیم توی اتاق دکتر چشماتو باز کردی و گریهماهمگریهخلاصه که دکتر گفت یه روز حسابی خستت کنیم دیفن هیدرامین بهت بدیم و بخوامونیمت و ببریمت اونجاولی تویی که من میبینم سه روزم که نخوابی توی مطب این دکتره بیدار میشیغمناک

اسم یه سری کتابات می می نی هست هروقت میارم برات بخونم میگی می نیمحبت

یه چیز دیگه که خیلی دوست داری انیمیشن بارون میاد جرجر هست یهنی تنها انیمیشنیه که اروم میشینی تااخرشو میبینیمتنظر

واما...چشمک

نی نی ای که منتظرش بودیم به دنیا اومد نی نی خاله الهامجشن

اسمشم محمد حسین  اول اردیبهشت به دنیا اومدمحبت

خب اینم عکسای تو در این مدتبوسبوس و بعدشم عکسای محمد حسینبوسراضی

 

این عکس اولین مسواکت

 

 

عکس بالا داری اماده میشی برای ددربوس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وعکس محمد حسینبوس

 

عکس پایین هم شما  ومحمد حسین (خیلی باهاش مهربونی و ذوقشو میکنی)محبتمحبت

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان نیلو
15 اردیبهشت 93 21:58
جوجوی شیطووون