بابایی تولدت مبارک+اولین ترساندن+عطسه های پارسایی :-))
شیرین عسلم
گوش شیطون کر باید به اطلاعت برسونم که داری تبدیل میشی به یه پسر سربراه و حرف گوش کن البته شیطونیات هنوز سرجاشه ها ... ولی غرغرات کمتر شده
دیگه یه بچه ای شدی که نمیشه گفت کوچولوئه سرش نمیشه باور نداری پس گوش کن تا برات تعریف کنم :
چندروز پیش داشتم باهات بازی میکردم میرفتم قایم میشدم تا پیدام میکردی میگفتم پخخخخخخخخخخخو تو غش میکردی از خندهبعدش دیگه بازی تموم شده بود و منم دیگه داشتم کارامو میکردم که دیدم نیستی صدات زدم جواب نمیدادی گفتم خدایا کجا رفته؟اومدم بیام تو اشپزخونه یه دفعه پریدی جلوم و جیغ کشیدیومنو میگییعنی از یه ووروجک یکسال و دوماهه رودست خوردموتوازینکه تونسته بودی منو بترسونی ریسه رفتی از خنده
از کارای دیگه ات بخوام بگم عرضم به حضورت هرچیزی میدیم دستت دولپی میخوری
__________________________________________
فسقلم
مطلب بالا مربوط به 9دی ماه روز دوشنبه
ازون روز تا الان درگیرم منتها از دیروز درگیریهام یه شکل بدتری به خودش گرفته
حالم اصلا خوب نیست
تو هم قشنگ متوجه میشی که هیچی مثل همیشه نیستبهتر که شدم میام یه پست برای تکمیل این یکی مینویسم