به خانه برگشتیم+مهمونی ...یلدا...مریضی:(((
زلزله 8ریشتری من حدود ده روزی میشه که برگشتیم خونه اما اینقدر اتفاق پشت سر هم افتاد که دیگه نشد بیام اینجا اولیش اینکه هنوز اومده و نیومده به خونمون عمه زری بابایی اومد خونمون و برای شام نگهشون داشتیم بابای زنعموسامره هم اومده بودن پیششون که یهو اونا روهم گفتیم ولی خب دلمون خوش بود که اومدیم خونمون اما از فردای اون روز بابایی سخت مریض شد بطوریکه 4روز نرفت سرکار و بدنبال اون هم تو مریض شدی منم نمیدونستم مریض داری کنم بچه داری کنم یا خونه داری خلاصه که حسابی خسته شدم شباهم تو تب میکردی بردیمت دکتر برات دارو داد و گفت اگه بعد دوروز دوباره تب کرد بیاریدش تو هم دوروز تبت قطع شد تایه شب پیش از یلدا که دوباره تب کردی ومن این چند شب خواب نداشتم ح...