سیزده ماهگی...تاسوعاعاشورا ...تاجگذاری ومرواریدهای پرنس پارسا...این روزهاکه میگذرد
زندگی من اول از همه سیزده ماهگیت پساپس مبارک این روزهایی که دارن به سرعت برق و باد میگذرن تبدیل شدی به یه پسر کوچولوی غرغرو که دایم از پاهای من اویزونی هیچ چیزی هم نمیتونه سرتو گرم کنه ...هیچ چیز... اینقدر هم دانا شدی که خیلی وقتا گولمون بزنی مثلا وقتی که یه چیزیو نمیخوای بخوری یادیگه سیر شدی انگشت اشارتو تکون میدی میگی داغ ...اووووخ منم که دیدم اینجوریاست رفتم یه کتاب گرفتم بنام کلیدهای ارتباط با کودک یکساله کتاب خوبیه برام خیلی چیزارو روشن کرد درباره یه سری از رفتارای توی ووروجک ولی خب هنوز کامل نخوندم و بعضی وقتا هنوز کم طاقت میشم دیگه تقریبا همه کلمه هارو میتونی بگی سلامو میگی دلام ....دایی هم میگی و... منت...