محمدپارسا جانمحمدپارسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

داستانهای پارسانامه (نی نی و ما)

شیرین پسرم دوسال و نیمه شدنت مبارک ... معضلی به نام حمام

1394/1/18 12:18
نویسنده : مامان مهدیه
853 بازدید
اشتراک گذاری

شیرینممحبت

اول از همه دوسال و نیمه شدنت مبارک ... جشن امیدوارم همیشه سالم و تندرست باشی بوسشب تولدت برات کیک خریدیم دوباره و شما هم طبق معمول ذوق کردی فقط حیف شمع نداشتیم آرام 

یه چندتا کاراتو بگم بعد بریم سراغ عکسات:

یکی اینکه توی قاشق عکس خودتو کشف کردی و کلی کیف میکنی واسه خودتچشمک

دوم اینکه چند شب پیش مامانجون واسه کاری رفت توی اتاق شما منم میخواستم بخوابونمت گفتم مامان جون رفته بخوابه ...خجالتبعد چند دقیقه مامان جون از توی اتاق سرفه کرد ...بلند شدی رفتی سراغ اتاق میگی ا... ا ... مان جون (مامان جون)بیدار شدخطابوس

یه روز هم از جلوی کفش فروشی داشتیم رد میشدیم بلند خطاب به مغازه دارگفتی ابشا(کفشا) دنده (چنده)؟ خنده

حباب بازیو خیلی دوست داری یه بار یه حبابو بادسته حباب ساز چند بار زدم زیرش شد سه تا حباب چسبیده به هم تو با تعجب گفتی ا (e) ...ا...پویا نگو این حبابای بهم چسبیده واقعا شبیه ارم شبکه پویا شده بوددرسخوانراضی

یه بار دیگه هم پدرجونت میخواست شما رو پیاده ببره بیرون گفتی بل (bala) یعنی بغلم کن  پدر جون گفت نه اگه خواستی بریم بیرون باید خودت بیای من نمیتونم بغلت کنم بعد تو هم از خودت راه حل ارایه دادیتعجب میگی ماشین یعنی با ماشین میریمسکوتیه همچین پسر زرنگی دارم مندروغگودلخور

یه چیز بد هم اینکه از حمام ترس برداشتی نمیدونم چرا با هزار وعده وعید میبرمت حمام ولی زورت نمیکنم بهت میگم هیچ کس مجبورت نمیکنه بیای حمام ولی اگه بیای فلان جایزه رو میگیری و تو هم با ترس و دلهره میای حمام و شاد و شنگول برمیگردی بیرون انگار اون پسری نبودی که با گریه روونه حمام شده گیج 

کاراتو یادداشت کرده بودم ولی دست شما افتاد و نمیدونم کجا انداختی اگه پیداش کردم میام با کارای بعدیت مینویسمقوی

 

 

 

 

 

عاشق این لامپا شده بودیآرام

 

 

 

 

عکس محبوب منبوسبغل

 

پسری که خوابش گرفته خواب آلود

واما عکسهای تولد 27سالگی من و 30ماهگی شمابوس

 

 

 

  

روبروی مغازه مورد علاقت کیک و شیرینی فروشیمتفکر

 

اینجا میدون باهنره یه فواره بزرگ بود ابش میپاشید روی صورتت ترسیدی و بدت اومد...ببین صورتتو چجوری کردیمتنظر

 

 

کم کم هم عادت کردی بهش عکس اخری قطره های اب پاشیده توی صورتت مشخصهچشمک

 

 

 

 

 

ودر نهایت لالایی فرشته خواببوس

 

 

پسندها (1)

نظرات (2)

مامان امیررضا
20 فروردین 94 17:30
مادر ، تک‌واژه‌ای‌ست زیبا مادر ، عین زیبایی‌ست و البته که زیباتر از زیبایی چیزی نیست قلب بزرگ خدا در سینه‌ی مادران می‌تپد مادر ، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا آن‌گاه که مادر، گهواره را تکان می‌دهد دوستای عزیزم روزتون مبارک...ایشالله سال های سال سایتون روی سر دلبنداتون باشه
مامان مهدیه
پاسخ
ممنونم
مامان امیررضا
20 فروردین 94 17:30
اوووووووووووووووووووووووف فداش بشم نازدونه خاله مردی شده برا خودش
مامان مهدیه
پاسخ
ممنون خاله مهربون خدا نکنه