محمدپارسا جانمحمدپارسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

داستانهای پارسانامه (نی نی و ما)

یه چشمه از اتفاقای این ماه

توی عکس بالا جانونی شده اسباب بازی شما به ماشین بازی هم جدیدا خیلی علاقمند شدی   علاقمندی به سیم پشت یخجال   اینجا هم وایسادی روی رورویکت   وقتی خسته میشی از بهم ریختن کشوها و میای تکیه میدی موقعی که میفهمی دارم عکس میگیرم ازت وایسادی بدون تکیه به جایی   تف بازی       انهدام یکی از هواپیماهات لامپشو کشیدی کندی بعد هم اینقدر کشیدی که دل و رودش اومده بیرون زور بازوتو برم من سه تا از ماشیناتم تایراشو دراوردی     از بس اب دهنت میرفت برات پیشبند بستم   شیطنت از چشم سیات میریزه     متفکر بزر...
10 مهر 1392

کشمکشهای پسر عمویانه

عزیزدلم روابطتتون با صدرا اینروزا خیلی جالب شده مامانی بینتون یه رقابت شدید ایجاد شده و اینکه دیگه فقط صدرا نیست که روی تو دست بلند میکنه تو هم همینطوری شدی چندتا مثال:1. چند شب پیش که صدرا زد توی گوش تو توهم زدی توی گوشش 2.دیروز داشتیم با زنعموت ترشی مینداختیم صدرا اومده بود توی ابکش  تو اومدی هلش دادی کیف میکنی چه دل خجسته ای داریم ما که با شما دوتا اتیش پاره هوس ترشی و ترشی انداختن میکنیم 3.یه بار که رو مبل بود پاشومیکشیدی که بندازیش پایین 4.هروقت گریه می افتی صدرا هم میاد تازه یکی میکوبه توی سرت میدونم هیچ کدوم اینا خنده دار نیست ولی خب من بعض وقتا نمیتونم جلوی خودمو بگیرم و ازون...
10 مهر 1392

S111111111111111111111111111111111111111111111111111111111111111111111111111111111111111111111111111

`SWWWWWWWWWWWSSSSSSSSSSSSSSSSGقند عسل مامانی فرشته کوچولوی قشنگم   فقط هفت روز دیگه مونده تا یکسالگیت ومن همچنان مبهوتم که چقدر زود گذشت وچه شیرین  قشنگترین لحظاتمو برام توی این یکسال رقم زدی و هرروز نازترو ماهتر میشی بطوریکه همه شیفته تو میشن و اینقدر شیطون شدی که همه توی کف شیطون بودنت موندن یه لحظه اروم و قرار نداری همش درحال جنبیدنی از خونه بیزار و عاشق ددرو فوشولی وکشف چیزای تازه   کاری نداری این جایی که هستیم خونه خودمونه یا نه دو دقیقه ارومی و بعد عملیات شروع میشه  ازین طرف به اون طرف هرجامیریم از دست تو نهایت چیزاشونو جمع میکنن  منم که همه جا باید دنبالت راه بیفتم      ...
10 مهر 1392

بحران بی عکسی+عروسی+دندان دوم وارد میشود

دوربینو که گفتم روز تولد11ماهگیت خراب شد باگوشی هم عکسا همش تار میشه بخاطر همین کمی تا قسمتی بی عکسم اینروزااینقدر سرمون شلوغ بوده که نگوووو   عروسی پسر عمه بابایی بود رفتیم اونجا این رفتیم اونجایی که میگم نه اینکه فکر کنی فقط شب عروسیا نه خانواده باباییت از طرف اقاجون از چندروز پیش رسم دارن برن سر بزنن ماهم سه شب رفتیم اونجا یه شبم حنابندون صبحی که شبش عروسی بود هم یه رسمی داشتن بنام سرتراشون تاحالابرای این مراسم نرفتم نمیدونم چجوریه فقط میدونم سرتوش نمیتراشن چرا این اسمو روش گذاشتن خداداند برای فرزاد پسرعمه بابایی هم نرفتیم  ازبس چهارشب پیشش که رفتیم اتیش سوزوندی مدام ازین اتاق به اون اتاق ...
30 شهريور 1392

خاطره به دنیا اومدنت+عکسهای 0 تا 1 ماهگی

عسلممممم بالاخره اومدم تا برات بگم از روز ی که انتظارم به سر رسید واومدی توی بغلم صبح شنبه 15 مهر 91 اونروز من و پدر جون مصاحبه داشتیم برای بیمه دانا و من نوبت هم داشتم پیش دکتر که ببینیم قراره شما کی تشریف بیاری  مصاحبه ساعت 12 ظهر بود  پس ما صبح زود رفتیم پیش دکتر تا برای مصاحبه بتونیم زود برسیم دکتر که وضعیتو چک کرد گفت مشکلی نداری اما وقتی سونو رو دید گفت احتمال میدم کیسه ابت کم شده باشه ابش و گفت برو سونو و ادرس یه جایی اون نزدیک رو داد تا مطمئن بشه و توی نسخه نوشت اورژانسی غافل ازینکه اونجا نصف کسایی که اومده بودن اورژانسی بودن  اونروز من حدود دوساعت سرپا ایستادم و خیلیا رو بدون نوبت...
23 شهريور 1392

ماه به ماه با ماه شب چهارده

عکسهای 1تا2ماهگی           عکسهای روز تولد 2ماهگی(خونه عمو مهدی)     عکسهای 2تا3ماهگی           عکسهای 3تا4ماهگی     عکس روز تولد 3ماهگی    عکسهای 3تا4ماهگی                              ...
23 شهريور 1392

تولد 11ماهگیت مبارک گل پسرم

چه زود روز شمار اولین تولدت شروع شد عسلم  باورم نمیشه اینقدر زود اقا شدی نفس مامان انگار همین دیروز بود که لحظه شماری میکردم برای اومدنت اومدی و به زندگیمون رنگ و بوی تازه ای بخشیدی دوستت دارم پسرکم کوچولوکه بودی چقدر طول مکشید تا یه کار جدید ازت میدیدیم   اما الان هرروز ما چندین و چند بار به وجد میاری و توی سختیها لبخند و به لبامون اینقدر شیرین شدی که همه عاشقت میشن  دیگه محاله کاریو انجام بدیمو تو تکرار نکنی طوطی کوچولوی من برامون بشکن میزنی یه کار بد که انجام میدی خودت انگشت اشارتو تکون میدی و میگی بدبدبد بهت میگم برام الو رو بیار میری برام میاری فقط گاهی بجای اینکه بدی دستم پرت میکنی دیش...
17 شهريور 1392

خنده ها و گریه ها

خنده ها:   دندونتم پیداست تو عکس بالا   تو عکس پایین بغض کردی     صورت خیس از گریه خنده بعد گریه  توی این عکس هم دندونت پیداست   نه گریه نه خنده           وقتی ازیه چیزی لجت میگیره            ...
17 شهريور 1392